بهمن


و 7
دو عدد اول
بخش‌ناپذیر، عقیم، سترون
پونز كنارِ هم
57
كارت‌پستالِ كهنه دو معصوم
بردیوارِ نمناكِ زمانه.

1 و 3
اولِ اولها
كنارِ هم
آخرِ وحدت
رمزِ فیثاغورث با خدایان
اول و آخر و ظاهر و باطن
كس‌ نشنود، كس‌ نبیند
بیاد چرا بیاورد
بوی جوانی را
قوم‌النصردین؟

1357
اسبه عصاری نكرد
موشه ماسوره نکرد
پشه رقاصی نكرد
شتره نمد رو وِل‌كرد
همه در اعتصاب
تا حضرتِ خطیرِ خراط
نایبی تراشد بر 12
از نقش‌ غیبی كه می‌دیدند
نصرالدینان بر بامها:
شاهدی پیرانه‌سر در ماه
با آن وجد و شور و خون
گاو را برده‌بود انگار خواب از حیاط.

افتاد روی خانه
سایۀ 12 عاقبت
و «‌هیچ»‌ نداشت
الا فسادِ فی الارض‌.
وزیرِ دست راست
مهندسِ دین و نصرِ دولت
چادرِ مادر همی‌جُست
در كلاهِ پاسبانها.
وزیرِ دستِ چپ هم
آتش‌می‌زد
پیراهن بر تنِ روسپیان.
دو كفْه
المیزان ادامه‌دارد
تا قیامتِ روحانیان.

و خارهای زمانه
بر سیمهای زمان
كه از ما، بر ما، میانِ ما
از برِ ما، از دلِ ما می‌گذرند.

جفت3
خانه را بسته
آخرشد اولین 33
می‌میرد یعنی طلسم؟
آن 13 قم
قیمومتِ اعداد
آن وحدتِ 1 و 3
و كلمه
هم بر عضوِ وحدت ثبت‌بود
عهدِ ابراهیم با یکی از خدایان.

قیامِ اعدادِ اول،
قمِ عدد كجا؟
خُمِ فلسفه كجاست؟
و عهدِ افلاطون با خدایان:
1357
قربانی خواهدشد
ایزدِ بهمن.

جفت3
دو اول
در خانۀ آخرت نشسته
خسته از این غربت
هوسِ مدینه ات نیست یا معصومه؟

8/2/2012
ا- ماهان

_______________
از مرحوم بازرگان نقل‌است كه روزی در كودكی دیده پاسبانی چادر از سر مادرش‌ كشیدهو از همان روز كینه رضاشاه را بدل‌گرفت. به این ترتیب در كنار پدركشتگی اصطلاح «‌چادرِمادركشیدگی» هم وارد گفتمان سیاسی ایرانیان شد. آن مرحوم علاوه بر آیات شریفه از احادیث ملانصرالدینهم در نطقهای سیاسی و گفتارهای تلویزیونی استفاده‌می‌كرد.